محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

فرشته ی کوچولو هدیه ی خدا

پسر ناز مامان تو رستوران ساری

پسر مامان اینجا با مامانیش رفته بود دانشگاه دامغان کارای دفاع مامانشو انجام بده ک همه عاشقش شدن دکتر حسنی میگف وای چ بامزه س ولی نظرش این بود ک شبیه بابایی هستی 4تا خانم تو اتاق مالی بودن ک همش بغلت میکردن حتی رییس امور مالی دانشگاه خانم سبحانی کمک کرد وقتی شما پی پی کردی شستمت و پوشکت کردو ب خاطر گل روی شما ب  من خیلی لطف کردن و کار منو انجام دادن و ازین جا حرکت کردیم رفتیم نوشهر خونه خاله زهره پیش یلدا کوچولو ...
9 شهريور 1393

واکسن دوماهگی

سلام محمدپارسا جونم پسر شجاع مامان واکسن دوماهگیتو زدیم         ولی ماشالا هزار ماشالا شما تب نکردی بدنت مقاومت کرد البته من بهت شیر زیاد دادم ک ادرارت زیاد شه تا تب نکنی  زیادم بهت استامینوفن ندادم ولی همینکه واکسن و زد یه جیغ بنفششششششش زدی من سریع خودم بغلت کردم تا اروم شی و حس امنیت کنی و بدونی ک مامانی کنارته عزیزم هرچند ک خیلی دلم گرفت شما واکسن زدی ولی خوشحالم ک برا سلامتیت زدی و خداناکرده مریض نبودی انشاالا ک تنت هیچوقت ب ناز طبیبان نیازمند نباشه عشق مامان راستی من همش فک میکردم ترسو باشم ولی خودم پاتو نگه داشتم بابایی دلش نیومد رف اونور ایستاد همشم دلش میخواست اقاه...
14 مرداد 1393

حرفای مامان مریم ب پسرش

سلام پسر خودم،تو پچه خودم بودی خودت عچه خودم بودی خودت جیگه خودم بودی تو نفس خودم بودی خودت خوجل خودم بودی.پارسااااا پسرم دوسه روزه ندیده بودمت رفته بودی خونه عمه فهیمه نگفتی دل من برات تنگ میشه همش باید ب خاله الهام میگفتم عکستو بهم نشون بده اونم هی کرم میریخت و نشون نمیداد حالا قراره مامانت ی عکس چاپ شده تو بهم بده ک دیگه منت دایی علی و خاله الهام و نکشم خودم هی ببینمت وقتی پیشم نیستی تو نفیسه اقای منی مامانی من حس میکنم از اول دارم مامان نفیستو بزرگ میکنم چون تو کپ مامانتی مامانی یادت باشه خیلی دوست دارم انشالا همیشه موفق باشی و بقول مامانت متخصص چشم بشی قربون قدت بشه مامانی بوس بوس ...
9 مرداد 1393

نی نی های معصوم فلسطین دوستون داریم

سلام ب عشق کوچولوی مامان نفیس پسرم خداروشکر ک تو سالمی و روز ب روز نانازتر میشی و منو بابایی تموم سعیمونو میکنیم ک تو راحت باشی ولی عزیزم تو همین روزا یه بچه هایی هم قد و اندازه ی شما زیر اوار خونه های خرابشونن زیر پای چکمه های دشمناشون دارن لگد مال میشن میدونی پسرم خیلی گناه دارن طفلکیا ،مامان باباهاشونو از دست میدن ساید بعضیاشون بدون اینکه حتی ی بارم اونارو صدا کنن دیگه نببنشون و این خیلی تلخه خداروشکر توکشوری هستیم ک با تموم کاستی هاش تو امنیت ب سر مییبریم و اینو مدیون غیور مردای کشورمون هستیم ک انشالا تو اینده توام باید حافظ خاک و ناموست باشی . انشالا امام زمان بیاد و همه تو اسایش و ارامش باشن ...
5 مرداد 1393